کتاب|

عمومی|

داستان|

آلمان

درباره‌ی کتاب افسانه میگسار قدیسانتشارات ماهی منتشر کرد:یکباره رو به سمت راست گرداند و به کارولینه نگاهی انداخت. اکنون چیزی توجهش را جلب کرد که دیروز از چشمش پنهان مانده بود: ردپای پیری بر چهره‌ی کارولینه. او کنارش خفته بود، رنگ‌پریده و پف‌کرده، سنگین‌نفس، غرق در خواب صبحگاهی زنان گذرکرده از بهار عمر. آندریاس به دگرگونی حاصل از گذر ایام پی برد، ایامی که خود او را هم بی‌نصیب نگذاشته بود. دریافت که خود نیز دگرگون شده است. تصمیم گرفت بی‌درنگ از جا برخیزد و به حکم سرنوشت از آن‌جا دور شود و پای به روزی تازه بگذارد، یکی از همان روزهای تازه‌ی مألوف خویش.یوزف روت، روزنامه‌نگار و رمان‌نویس اتریشی عمده‌ی شهرتش را مدیون آن دسته از آثارش است که به زندگی پس از جنگ در اروپا می‌پردازد. مارش رادتسکی، ایوب، اعترافات یک قاتل و افسانه‌ی میگسار قدیس از آثار شاخص اویند.افسانه‌ی میگسار قدیس، مجموعه‌ی سه داستان بلند بسیار مشهور از یوزف روت است، شامل وزنه‌ی نادرست، افسانه‌ی میگسار قدیس و لویاتان.
پیشنهادهای دیگر از همین دسته‌بندیمشاهده همه
دیدگاه کاربران
1 سال پیش
1بهخوان
چون دو کتاب دیگر از یوزف روت مطالعه کرده‌بودم و لذت برده‌ بودم؛ احساس می‌کردم که این کتاب نیز جذاب باشد اما کتاب جالبی نبود،یک کتاب معمولی ساده! البته داستان آخرش اندکی جذاب بود. داستانی در مورد یک مرجان‌فروش روستایی به نام "نیسن پیچنیک" که عاشق مرجان‌ها و دریا ‌و اقیانوس و جهان زیر آب است. اینکه عشقی عجیب تو را در خود غوطه‌ور کند و در‌حالیکه معشوقت از آدمیان نباشد و به نظر دیگران معشوقت بی‌ارزش و امری کاملاً ساده و پیش‌پا افتاده است. اما تو تنها آنرا در میکنی!
کتاب های دیگر یوزف روتمشاهده همه