دربارهی کتاب حاجی مرادداستان حاجی مراد پس از مرگ تولستوی در سال 1912 منتشر شد، چون تولستوی نمیخواست در زمان حیات او انتشار یابد. موضوع داستان با عقاید و ایمان تولستوی مغایرت دارد. تولستوی مسالمت، گذشت و عطوفت را حلال مشكلات جوامع آدمی میدانست. باورش این بود كه خشونت و خونریزی، در هر شرایطی كه باشد، گرهی را نخواهد گشود. با خونریزی و كشتن به هر نام و عنوان ـ مجازات، قصاص، شهادت، حفظ نظم و قانون یا انتقام ـ مخالف بود. داستان حاجی مراد درباره زیبایی، عظمت، جذبه و ابهت شهادت است. میتوان گفت تولستوی كه نگارندهای به شدت یكتاپرست بود، بر حسب اتفاق گذارش به بتخانهای میافتد و در آنجا با صنمی روبرو میشود كه استادی و مهارت بینظیرش در صورتگری نمیگذارد كه او از زیبایی صورت صنم در گذرد: داستان را نوشت ـ صورت را آفرید، اما اجازه نداد آن را نشر كنند ـ یا در نمایشگاه آثار او عرضه كنند.پیشنهادهای دیگر از همین دستهبندیمشاهده همه
به عنوان یه رمان تاریخی ایدئولوژیک کاملا قابل دفاع بود . سیر داستانی واضحی داشت و پر از توصیف جزئیات و فضاسازی های قوی بود.
اما برای من کتاب شلوغی بود! اسمهای سخت و طولانی روسی از یک طرف، نداشتن اشراف به قائله مذکور تو کتاب بین چچنیها و روسها و ... از طرف دیگه گاهی گیج و سردرگمم میکرد.
شاید اونایی که مثل من بی اطلاع از شرایط سیاسی تاریخی روایت شده تو کتاب باشن، کتاب براشون ثقیل باشه.
2 سال پیش
4بهخوان
گاهی نه اینجا جایی برای ماندن است نه آنجا جایی برای رفتن ...
3 ماه پیش
5بهخوان
با نمایش این دیدگاه داستان کتاب فاش میشود.
خاطرات لئو تولستوی از مردی به همین نام در زمانی که در ارتش روسیه درحال خدمت بود.
کتاب جالبیه با پایانی غیر قابل انتظار