دربارهی کتاب شیطاننشر چشمه منتشر کرد:
دو جور زندگی برای من ممکن است. یکی آن که با لیزا شروع کردم، زندگی، خدمت و اداره ی ملک و فرزندداری همراه با احترام مردم. اگر این زندگی را می پسندم جایی برای ستپانیدا نیست. بایست همانطور که گفتم او را این اینجا دور کنم یا از میانش بردارم، باید که او نباشد... زندگی دیگر همین است. این که ستپانیدا را از شوهرش بگیرم. به شوهرش پول بدهم و شرم و رسوایی را از یاد ببرم و با او زندگی کنم.
-از متن کتاب-
پیشنهادهای دیگر از همین دستهبندیمشاهده همه
هر گناهی در حد و اندازهی خود، زندگی انسان را تحتالشعاع خودش قرار میدهد؟ مگر گناه حد و اندازه دارد؟ گناه گویی اسید و است و میخورد و میبلعد تمام خوشحالی و نیکبختی انسان را.
6 ماه پیش
4بهخوان
داستانی که نشان میدهد اگر مراقب قلب و امیال آن نباشیم، عقل هیچ غلطی نمیتواند بکند! کشمکش بین عقل و قلب اسیر شهوت شخصیت اصلی داستان واقعا جذاب روایت شده بود.
1 سال پیش
5بهخوان
انقدر قشنگه که واقعا باید همه بخونن این کتابو من تعریف کردم برای دوستام ولی اگه کتابخون بودن صد درصد براشون هدیه هم میدادم اینو عالیه
10 ماه پیش
3.5بهخوان
کتاب دو پایان داره که هردو چیزی جز ویرانی نیست. گویا راهی که یوگنی با تسلیم شدن در برابر شهوت در خودش گشوده، پایانی جز ویرانی نداره...