کتاب|

عمومی|

داستان|

روس

درباره‌ی کتاب دوست خانوادهباید اعتراف کنم که ترسیده بودم. به مجرد اینکه به استپانچینکو رسیدم، رویاهای رمانتیک من ناگهان خیلی عجیب جلوه گر شدند. ساعت در آن موقع 5 بعدازظهر بود. جاده از کنار ملک اربابی می گذشت. مجددا بعد از 1 غیبت طولانی باغ بزرگی که دوران طفولیتم را در آن گذرانده بودم و بعدا هم اغلب در موقع اقامت در مدرسه شبانه روزی آن را در رویا می دیدم مشاهده کردم.
پیشنهادهای دیگر از همین دسته‌بندیمشاهده همه
ابله
ابله
نشر نگاه
525,000تومان
کتاب های دیگر فئودور داستایوفسکیمشاهده همه