کتاب|

عمومی|

داستان

درباره‌ی کتاب گفتگو در کاتدرال (گالینگور)انتشارات لوح فکر منتشر کرد:گفتگو در کاتدرال سومین رمان یوساست که در محیط شهر لیما شکل می گیرد .داستان با دیدار دو تن از شخصیت های اصلی کتاب به نام های سانتیاگو زاوالا و آمبرسیو پرادو در کافه ای به نام کاتدرال شروع می شود و به نوعی تا پایان کتاب ادامه دارد . تعدادی داستان و گفت گو داریم که به صورت متناوب در قصه ظاهر می شوند و اصلا هم به ترتیب نمی باشند . به خصوص فصل اول که از نظر مکالمه شگفت انگیزه . تماما با مکالمه پیش می ره و مثلا توی یک صفحه شما در عین حال دارید 4 تا مکالمه را پیگیری می کنید درون هم . یعنی خیلی تمرکز می خواد چون مثلا خط دوم حتما جواب خط اول نیست و صفحه دوم حتما بعد از صفحه اول اتفاق نیفتاده .سانتیاگو فرزند دن فرمین یکی از سرمایه داران بزرگ وابسته به دولت است که از همان بدو ورود به دانشگاه سعی می کند از خانواده جدا شود . ابتدا درگیر فضای کمونیسم می شود و بعد نیز دانشگاه را رها کرده و وارد حرفه روزنامه نگاری می گردد . آمبرسیو نیز راننده وفادار دن فرمین است . آنها سال ها پس از مرگ دن فرمین به صور اتفاقی با هم ملاقات می کنند و طی گفت گو ها و فلش بک های مختلف ما شاهد دوران دیکتاتوری ژنرال اودریا ، فضای شدید امنیتی ان دوران ، کودتاها و دسیسه چینی ها و …. هستیم . توی قصه خیلی زیبا فضای روسپی خانه ها ، فضاهای سیاسی دانشگاه ، فساد طبقه بالای جامعه و .. تصویر شده اند . شخصیت ها هم خیلی قوی هستند مثلا دن فرمین مردی پولدار موقر مهربان خانواده دوست و بعد چگونگی نقشش در موضوع قتل الهه معشوقه سابق رئیس امنیت ملی یا خود رئیس امنیت ملی کسی که بدون سواد اما با ذکاوت است و با برقراری اختناق و شبکه جاسوسی قوی به مقام های بالا می رسد .
پیشنهادهای دیگر از همین دسته‌بندیمشاهده همه
دیدگاه کاربران
9 ماه پیش
4بهخوان
همین حالا تمامش کردم. آنقدر پرکشش، آنقدر دقیق و آنقدر واقعی روایت شده بود که حتی آخرین فرجه و تنگی وقت برای دفاع از پایان نامه ام هم نتوانست مانع خواندنش شود. گفتگو در کاتدرال تلخ بود اما این تلخی زیبا روایت شده بود. خلق این همه شخصیت، داستان سرگذشت چند نفر، توصیف جامعه دیکتاتور زده پرو شاهکار این نویسنده است. هرچند کتاب پر بود از توصیفات اروتیک که در بعضی صفحات تعجب می‌کردم چطور از زیر دست سانسورچی رد شده است اما داستانی است که مدتها طول می‌کشد شخصیت هایش را فراموش کنید. اوایل کمی سخت خوان است اما روی ریل که بیافتید محال است بتوانید زمین بگذاریدش.
1 سال پیش
5بهخوان
رمانی به شدت سخت، قوی، و نهایتا سومین کتاب برتری که تا به امروز خوانده‌ام. عالیجناب یوسا به عنوان یکی از سلاطین بر حق ادبیات، نه نیاز به تعریف و تمجید حقیر دارد و نه نیاز به معرفی آثارش توسط بنده. آثار این استاد فرهیخته هم به اندازه‌ی کافی معروف هستند و هم به اندازه‌ی کافی در موردشان نوشته شده. بنابراین بنده به جای ذکر مواردی که دوستان بارها و بارها به آن‌ها اشاره کرده‌اند، تلاش می‌کنم دست روی نقاطی بگذارم که از آن‌ها صحبت نشده و یا کم‌تر صحبت شده. تا به امروز دو شاهکار(این کتاب و سور بز) دو رمان خوب(«چه کسی پالومینو مولرو را کشت؟» و «مرگ در آند»)، و یک ناداستان یا خطابه تحت عنوان «چرا ادبیات؟» از ایشان خوانده‌ام و به جرات می‌توانم بگویم، برخلاف برخی نویسندگان که خود در داستانی که خلق کرده‌اند گم یا غرق می‌شوند، ایشان از سطر اول تا نقطه‌ی پایان داستانش را در کنترل و تسلط کامل خود دارد، و از همه‌ی این‌ها مهم‌تر می داند که چه می‌نویسد. شخصیت‌های استاد یوسا، بنا به شکل و ساختار آثار ادبیات امریکای لاتین تعداد زیادی دارند اما رها نیستند، گم نمی‌شوند و بی‌خود و بی‌جهت پای‌شان به داستان وا نمی‌شود. مانند تمام آثار امریکای لاتین به دوستانم پیشنهاد می‌کنم، پیش از آغاز مطالعه‌ی چنین آثاری یک شجره‌نامه از شخصیت‌ها برای خود تهیه کنند. عالیجناب یوسا به سبک الگو و اسطوره‌اش(عالیجناب فاکنر)، یعنی «سیال ذهن» قلم می‌زند اما هر آن‌جا که دلش بخواد از تکنیک «پس و پیش کردن زمان» نیز بهره می‌جوید. اگر شخصی از من بپرسد، برای شروع خوانش یوسا از کدام اثر آغاز کنم؟ قطعا پاسخ من «گفتگو در کاتدرال» نخواهد بود. این رمان اثری‌ست سنگین که بین تمامی آثار این استاد فرهیخته، بیشترین زمان و انرژی را از ایشان گرفته. اعتراف می‌کنم هنگام مطالعه‌ی چند فصل نخست به قدری دچار مشکل می‌شدم که گاهی یک پاراگراف را چهار یا پنج بار می‌خواندم تا از تغییرات راوی و پرش‌های زمانی آگاه شوم! از نظر سختی مطالعه این کتاب را در سطح بهترین کتابی که تا به امروز خوانده‌ام یعنی «خشم و هیاهو» می‌دانم، با این تفاوت که عالیجناب فاکنر نسبت به خواننده بسیار بی‌رحم‌تر از آقای یوساست، اما قویا معتقدم اگر خواننده علاقه‌مند و صبور باشد، مزد صبر و علاقه‌اش را قطعا از آثار عالیجنابان خواهد گرفت. تمام داستان کتاب طی دیالوگی مابین «سانتیاگو زاوالا» و «آمبروسیو» روایت می‌شود که در کافه کاتدرال پشت یک میز نشسته‌اند و حین نوشیدن آبجو، آن‌چه بر یکدیگر گذشته را برای همدیگر تعریف می‌کنند. استاد یوسا در شاهکارش به دنبال نمایش چهره‌ی دیکتاتور پرو نیست، بلکه در حال بررسی و واکاوی شخصیت‌هایی‌ست که در دیکتاتوری اودریا زندگی می‌کنند... از فاحشه‌ها، دانشجویان، کارگرها، مردم بدبخت، افراد ثروتمندی همچون «دون فرمین زاوالا» گرفته تا «دون کایو برمودز» که بر صندلی قدرت در دیکتاتوری اودریا نشسته بود و ... . ایشان در این رمان تاریخی، تاثیراتی که مردم در گذر زمان از حاکمان خودکامه می‌گیرند را بررسی کرده و چهره‌ی آنان را به خواننده نشان می‌دهد. گفتار اندر سانسور کتاب در ایران از این تریبون استفاده می‌کنم، و یکبار برای همیشه در مقابل اشخاصی که می‌گویند این کتاب سانسور نشده، و آن عده‌ای که نسخه‌ی قدیمی کتاب را دارند و ادعا می‌کنند که چون قدیمی است سانسور نشده، بایستم و با قاطعیت اعلام کنم قدیمی‌ترین نسخه‌ی موجود این کتاب نیز سانسور شده است. من کتاب را به زبان انگلیسی مطالعه کردم اما بخش‌های زیادی از کتاب را با ترجمه‌ی آقای کوثری تطابق دادم، و نتیجه آن بود که ایشان را از لیست مترجمان مورد اعتمادم خارج کنم. در خصوص ایشان و ابهام‌هایی که با ترجمه‌اش در ذهنم ساخته بسیار نوشته‌ام، اما به رسم ادب در تلاشم ابتدا نقد‌هایم که بخشی به سانسور، و بخشی به نابودی فرهنگ اثر و ایرانیزه کردن آن برمی‌گردد را از طریق یکی از دوستان به ایشان منتقل کنم و پس از اخذ یا عدم اخذ جواب این ریویو را بروزرسانی خواهم نمود.
1 سال پیش
3بهخوان
من قبلا سور بز رو از یوسا خونده بودم و خب طبیعتا این کتاب رو با اون مقایسه میکردم.گفتگو در کتدرال نه وجه سیاسیش خیلی خوب دراومده بود ،نه رابطه ی آدمهاش تو رو به درونش میبره.فقط یه داستانی بود که گفته شد.تصورم این بود که قراره شاهکاری رو بخونم که متاسفامه دوستش نداشتم.
کتاب های دیگر ماریو بارگاس یوسامشاهده همه