کتاب|

عمومی|

نمایشنامه

درباره‌ی کتاب آنتونی و کلئوپاترانمایشنامه آنتونی و کلئوپاترا یکی از سه نمایشنامه عشاق اثر شکسپیر است که اولی تحت عنوان(رومئو و ژولیت)به فارسی ترجمه و قبلا انتشار یافت و سومی هم موسوم به (ترایلس و کرسیدا)می باشد.این داستان آنتونی،سردار بزرگ رومی،را چون عاشق دلباخته ای مجسم می کند که به قدری در دام عشق کلئوپاترا،ملکه مصر،اسیر گشته که سلطنت و لشکرکشی و مسئولیت های دیگر خود را به عنوان یک سردار رومی به هیچ می شمارد؛و اگرچه ضرورت اقتضا می کند که به خاطر سازش با همکار خود قیصر اوکتاویوس به روم برگردد و با خواهر او ازدواج کند،عشق کلئوپاترا بار دیگر باعث می شود که همه چیز را ترک کند و به مصر برگردد.عاقبت رقابت سیاسی بین دو سردار رومی منجر به جنگ می شود و آنتونی شکست می خورد و خودکشی می کند.کلئوپاترا هم پس از مرگ دلداده خود برای این به عنوان اسیر در رکاب قیصر اکتاویس به روم نرود،دست به خودکشی می زند.
پیشنهادهای دیگر از همین دسته‌بندیمشاهده همه
دیدگاه کاربران
2 سال پیش
‏... کلئوپاترا: اگر راست است که عشق است، بگویید چه اندازه. آنتونیوس: مسکین است عشقی که به اندازه درآید. کلئوپاترا: من می‌خواهم بدانم که تا کجا می‌شود دوست داشته شد. آنتونیوس: پس باید آسمان و زمین تازه‌ای بیابی. ـــــــــــــ آنتونیوس و کلئوپاترا شکسپیر ترجمه‌ی محمدعلی اسلامی ندوشن
2 سال پیش
«آنتونیوس و کلئوپاترا» یکی از دو تراژدی بزرگ شکسپیر است که با تاریخ روم ارتباط پیدا می‌کنند، دومی آن «ژولیوس قیصر» است. شکسپیر گرده‌ی هر دوی آن‌ها را از روی کتاب معروف پلورتارک به نام «زندگی متوازی بزرگان یونان و روم» برداشت. گرچه زمینه‌ی کار همان بوده، شکسپیر با تصرف‌های شاعرانه‌ی خود داستان‌های تازه‌ای پدید آورد، و در واقع این دو فرمانروای دلداده را که تا آن زمان شناخته‌شده‌ی تاریخی‌ای بیش نبودند در صف اول نام‌آوران عالم قرار داد. آنتونیوس و کلئوپاترا، با آن‌که در عالم ادب شعرت تراژدی‌هایی چون «هملت» و «مکبث» را ندارد، در میان آثار شکسپیر از همه شاعرانه‌تر خوانده شده و کالریج، شاعر و نقاد انگلیسی، آن را دلپذیرترین اثر شکسپیر نامیده است. داستان ماجرای دلدادگی مارکوس آنتونیوس، سردار رومی است با کلئوپاترا، ملکه‌ی مصر که سرانجام هر دو جان خود را بر سر آن می‌نهند. کتاب ماه ادبیات، سال یکم، شماره‌ی یکم.
0 سال پیش
5بهخوان
کلاس چهارم-پنجم بودم, بین کتابای بابام داشتم می گشتم که این کتابو پیدا کردم. حقیقتا به خاطر جلد و کاغذ های قدیمیش به سمتش جذب شدم و به سرم زد بخونمش. ولی بعد از یکی دو صفحه دیدم تقریبا هیچی ازش نمیفهمم و به این فکر کردم که چقد کتابای آدم بزرگا کسل کننده هستن. چند ماه پیش دوباره همین کتاب و پیدا کردم و چند شب پیش هم شروع کردم به خوندنش. هنوز هم باورم نمیشه انقد به این کتاب علاقه پیدا کردم و جذبش شدم! شکسپیر تو شخصیت پردازی و نشون دادن احساسات و تمایلات متفاوت انسان و کشمکش های درونی و بیرونی شون بی نظیر عمل کرده! و شخصیت کلوپاترا یکی از قدرتمند ترین زن هاییه که تا به حال راجع بهشون خوندم. کسی که دوتا از بزرگترین مرد های زمانه خودشو به زانو در آورد و در نهایت هم خودکشیش نه به خاطر مرگ آنتونی بلکه به خاطر خودش و اسیر نشدنش به دست سزار بود! در نهایت چیزی که کتاب و برام خیلی خاص تر کرد نوشته های بابام بینابین جملات بود که باعث شد حس نزدیکی فوق العاده ای بهش بکنم!
1 سال پیش
4بهخوان
جدای از زیبایی نمایشنامه و داستان، دو نکته‌ی برجسته نظر من رو به خودش جلب کرد: اول نوع پرده‌بندی در این نمایشنامه که انگار در پرده پیشین داستان تمام می‌شد و داستان دیگه‌ای آغاز می‌شد... مثلاً در پرده‌ی دوم آنتونی و قیصر درگیر توطئه‌ی پومپی هستند، اما در پایان پرده‌ی دوم این قسمت از قصه به پایان می‌رسه و داستان بخش دیگری آغاز می‌شه. دوم نوع شخصیت‌پردازی شخصیت‌ها... تا آخر نمایشنامه با اینکه با شخصیت‌های اصلی هم‌دردی می‌کنید، اما نمی‌تونید با طیب خاطر حق رو بهشون بدید یا بگید که دنبال باطل رفتند... شخصیت‌ها تا حدود زیادی (اونقدر که در قرن 17 اجازه می‌داده و مخاطب رو می‌تونسته درگیر کنه) خاکستری‌اند... این نکته وقتی جالب‌تر می‌شه که این نمایشنامه از روی زندگی شخصیت‌هایی نوشته شده که واقعاً وجود داشتند و خاکستری بودنشون به نمایش بعد انسانی‌شون بسیار کمک کرده.
کتاب های دیگر ویلیام شکسپیرمشاهده همه